English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (2014 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
submit U واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
submits U واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
submitted U واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
submitting U واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
entrusts U واگذار کردن تفویض کردن
entrusting U واگذار کردن تفویض کردن
entrust U واگذار کردن تفویض کردن
appropriation U اختصاص دادن اعتبار واگذار کردن
assigns U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assign U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigned U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigning U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
propound U پیشنهاد کردن ارائه دادن
to put in U منصوب کردن ارائه دادن
renders U ارائه دادن ترجمه کردن
rendered U ارائه دادن ترجمه کردن
porrect U منبسط کردن ارائه دادن
propounds U پیشنهاد کردن ارائه دادن
exhibited U ارائه دادن ابراز کردن
exhibiting U ارائه دادن ابراز کردن
exhibit U ارائه دادن ابراز کردن
exhibits U ارائه دادن ابراز کردن
propone U پیشنهاد کردن ارائه دادن
render U ارائه دادن ترجمه کردن
propounding U پیشنهاد کردن ارائه دادن
produced U اقامه کردن ارائه دادن سند
produces U اقامه کردن ارائه دادن سند
produce U اقامه کردن ارائه دادن سند
To submit something to someone. U چیزی را به کسی تسلیم کردن (ارائه دادن )
duty assignment U واگذار کردن وفیفه گماردن به خدمت تعیین محل خدمت شغل دادن
social contract U اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
tender U ارائه دادن
tendered U ارائه دادن
tenderest U ارائه دادن
tendering U ارائه دادن
put in U ارائه دادن
produced U ارائه دادن
give U ارائه دادن
hold forth U ارائه دادن
presenting U ارائه دادن
gives U ارائه دادن
knuckle under <idiom> U ارائه دادن
produces U ارائه دادن
giving U ارائه دادن
presents U ارائه دادن
presented U ارائه دادن
produce U ارائه دادن
bring forward U ارائه دادن
present U ارائه دادن
misrepresentation U بد ارائه دادن
to produce testimony U مدرک ارائه دادن
submitted U ارائه دادن پیشنهادکردن
forthcoming U اماده ارائه دادن
submitting U ارائه دادن پیشنهادکردن
submits U ارائه دادن پیشنهادکردن
submit U ارائه دادن پیشنهادکردن
put U ارائه یا توضیح دادن
puts U ارائه یا توضیح دادن
putting U ارائه یا توضیح دادن
alleging U دلیل اوردن ارائه دادن
alleges U دلیل اوردن ارائه دادن
allege U دلیل اوردن ارائه دادن
vouchsafed U تفویض کردن
vouchsafing U تفویض کردن
turn over U تفویض کردن
lodge U تفویض کردن
vouchsafes U تفویض کردن
lodged U تفویض کردن
vouchsafe U تفویض کردن
give over U تفویض کردن
hand over U تفویض کردن
lodges U تفویض کردن
put U ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
putting U ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
puts U ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
projected U ارائه دادن بیرون زدن پیش امدن پروژه
projects U ارائه دادن بیرون زدن پیش امدن پروژه
project U ارائه دادن بیرون زدن پیش امدن پروژه
abdicates U تفویض کردن ترک گفتن
abdicating U تفویض کردن ترک گفتن
abdicated U تفویض کردن ترک گفتن
resigns U کناره گرفتن تفویض کردن
resign U کناره گرفتن تفویض کردن
abdicate U تفویض کردن ترک گفتن
dub U تفویض مقام کردن چرب کردن
dubs U تفویض مقام کردن چرب کردن
dubbed U تفویض مقام کردن چرب کردن
transferring U واگذار کردن
surrendered U واگذار کردن
surrenders U واگذار کردن
remise U واگذار کردن
surrender U واگذار کردن
give U واگذار کردن
assign U واگذار کردن
assigned U واگذار کردن
relegate U واگذار کردن
relegating U واگذار کردن
transfers U واگذار کردن
authorization U واگذار کردن
relegates U واگذار کردن
transfer U واگذار کردن
entrusts U واگذار کردن
entrusting U واگذار کردن
entrust U واگذار کردن
authorisations U واگذار کردن
assigns U واگذار کردن
assigning U واگذار کردن
infeoff U واگذار کردن
relegated U واگذار کردن
demise U واگذار کردن
assignment U واگذار کردن
allocations U واگذار کردن
ceding U واگذار کردن
to deliver over U واگذار کردن
cedes U واگذار کردن
cede U واگذار کردن
release U واگذار کردن
released U واگذار کردن
gives U واگذار کردن
to turn over U واگذار کردن
allocation U واگذار کردن
giving U واگذار کردن
releases U واگذار کردن
abdicating U واگذار کردن
conceded U واگذار کردن
conceding U واگذار کردن
abdicates U واگذار کردن
assignments U واگذار کردن
concede U واگذار کردن
to make over U واگذار کردن
abdicated U واگذار کردن
abdicate U واگذار کردن
concedes U واگذار کردن
augmentation U تکمیل کردن واگذار کردن وسایل یا نفرات اضافی یا تقویتی
bequeath U بکسی واگذار کردن
jus disponendi U حق واگذار کردن اموال
reallocation U مجددا واگذار کردن
award a contract U قراردادی را واگذار کردن
assignment of tasks U واگذار کردن وفایف
bequeathed U بکسی واگذار کردن
retrocede U دوباره واگذار کردن
bequeathing U بکسی واگذار کردن
bequeaths U بکسی واگذار کردن
grant U واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
granted U واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
grants U واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
devolving U تفویض کردن محول کردن
devolved U تفویض کردن محول کردن
devolve U تفویض کردن محول کردن
devolves U تفویض کردن محول کردن
deed U سند باقباله واگذار کردن
to sell out U بدیگری واگذار کردن ورفتن
to bargain a way U درازای چیزی واگذار کردن
cession of territory U واگذار کردن اراضی مملکت
deeds U سند باقباله واگذار کردن
vest a property in someone U ملکی را به کسی واگذار کردن
quitclaim U چشم پوشیدن از واگذار کردن
authentication U به سند یا رونوشت مصذق ان اعتبار و اقتدار قانونی دادن به نحوی که در مقام اثبات قانونا قابل ارائه باشد
transfer U واگذار کردن نقل کردن انتقال
transferring U واگذار کردن نقل کردن انتقال
transfers U واگذار کردن نقل کردن انتقال
to give place to U جای خودرابه شخص یا چیزدیگر واگذار کردن
pick up U واگذار کردن مسئولیت مهاریک بازیگر ازاد به کسی
disposal U انهدام اسناد و مدارک یا وسایل مصرف واگذار کردن
represents U ارائه کردن
represent U ارائه کردن
represented U ارائه کردن
lead proof U ارائه دلیل کردن
producing U اقامه ارائه کردن
forthcomming U اماده برای ارائه کردن
give over U ترک کردن واگذار کردن
subsequent filing [application, documents] U ادا کردن پس از ارائه درخواست نامه
submission U تفویض
assigment U تفویض
handing over U تفویض
investitures U تفویض
investiture U تفویض
conferment U تفویض
devolution U تفویض اختیارات
Delegation of Authority U تفویض اختیار
consignable U قابل تفویض
judicial delegation U تفویض قضایی
submission U واگذاری تفویض
conferrable U قابل تفویض
surrending the centre U تفویض مرکز
resignation U کناره گیری تفویض
resignations U کناره گیری تفویض
rogatory letters U نامه محتوی تفویض نیابت قضایی
tasking U سازمان بندی برای عملیات واگذار کردن ماموریت به یکانها واگذاری ماموریت تعیین ماموریت
alienor U واگذار کننده
vested U واگذار شده
transferred U واگذار شده
assignor U واگذار کننده
renunciant U واگذار کننده
grantor U واگذار کننده
ceder U واگذار کننده
ceded U واگذار شده
discipline U نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
disciplining U نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
disciplines U نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
exchange of full powers U رسمیت یافتن تنزل نرخ ارز مبادله اسناد مربوط به تفویض اختیارات تام
assignor U واگذار کننده انتقال دهنده
ceded portfolio U اوراق بهادار واگذار شده
assigner U واگذار کننده انتقال دهنده
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1آسیب شناسی مولفه های موثر بر تحکیم بنیان خانواده و ارائه راه کارهای مدیریتی
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com